راهکارهایی برای مواجهه با مشکلات ناشی از احساسات
در مواجهه با مشکلات مرتبط با هیجان و احساس باید توجه کرد که وقتی تعارض و اختلاف پیش میآید دو طرف بیشتر از اینکه آمادۀ همکاری با یکدیگر برای حل مشکل باشند، آمادۀ دعوا کردن هستند. معمولاً وقتی افراد به سراغ گفتوگو و مذاکره میروند میدانند که احساساتشان تحریک شده و خطرپذیری آن بالا است. هیجانهای یکطرفه موجب برانگیختن هیجانهای طرف مقابل میشود.
ترس میتواند به خشم منجر شود و خود خشم نیز میتواند به ترس منجر شود. هیجانها بهسرعت موجب میشود که گفتوگو و مذاکره متوقف شود و یا دیگر غیرممکن باشد. در زیر برخی از راهکارهایی که در مواجهه با مشکلات ناشی از احساسات به کار میروند آورده شده است:
از هیجانهایتان آگاه باشید و علت آن را بیابید.
اگر از طرف خواسته شود که هیجانهایش را تشخیص دهد و هیجانهای طرف مقابل را نیز بشناسند، میتواند درک و فهم بیشتری نسبت به وضعیت داشته باشد. یافتن ریشۀ هیجانها گاهی مفید است: چرا این شخص عصبانی است؟ آیا او نسبت به اختلاف گذشته پاسخ نشان میدهد و میخواهد انتقام بگیرد؟ آیا مشکلات و مسائل شخصیاش در خانهاش بر مشکلاتش در مدرسه تأثیر گذاشته است؟
(دو طرف رفتار خود را ارزیابی میکنند و به یکدیگر بازخورد میدهند.) اجازه دهید تا هیجانها شفاف شوند و آنها را بهعنوان یک واقعیت بپذیرید.
وقتی احساسات دو طرف روشن و شفاف شود، فشار هیجانهای ابراز نشده از سوی افراد برداشته میشود. هنگامیکه هر دو نفر احساسات یکدیگر را فهمیدهاند، تواناییشان در حل مسئله بدون بروز پاسخهای هیجانی، بالا میرود. (رفتارها انعکاسی از احساساتاند.)
بگذارید اوضاع آرام شود.
بیان خشم، درماندگی و سایر هیجانهای منفی کمک میکند که این احساسات رها شوند. هر جمله جدی و محکمی در دل خود یک خواسته یا نگرانی را پنهان کردهاست. وظیفۀ کسانی که برای اختلاف راه حل ارائه میکنند این است که به صحبتهای زهرآلود، مغرضانه و تهدیدآمیز افراد گوش دهند و آنها را بهصورت مشکلاتی تفسیر کنند که قابل حلاند. (رفتار تغییر شکل میدهد.)
به انفجار هیجانها واکنش نشان ندهید.
بهترین راه برای مواجه با کسی که خود را از هیجانها خالی میکند این است که بدون هیچ واکنشی نسبت به هیجانهایش، به او گوش دهید و ترغیبش کنید آنقدر حرف بزند که هیجانش فروکش کند. این روش که یکی از دو طرف بتواند خشمش را بیان کند و بدون قضاوت کردن و واکنش نشان دادن به او اجازه داده شود تا خود را خالی کند و خشم و هیجانش بهعنوان خصوصیتی بد و نادرست قضاوت نشود، به افراد کمک می کند تا هیجانهایشان را مدیریت کنند.
از حالتها و ژستهای نمادین استفاده کنید.
کارهای سادهای مثل همدردی کردن، ابراز تأسف، با یکدیگر دست دادن، با یکدیگر غذا خوردن و … تأثیری سازنده و مفید بر مدیریت هیجانها دارد. گاهی یک عذرخواهی بیریا و صمیمی میتواند هیجان طرف مقابل را به میزان قابلملاحظهای کاهش دهد. جملههایی چون: «متأسفم که ما با هم این مشکل را داریم و عذرخواهی میکنم که ناراحتت کردم.» میتواند بهراحتی هیجان و احساس دشمنی را کاهش دهد. اینگونه عذرخواهی که طرف میپذیرد قصد آسیب رساندن نداشته و یا شخصاً مسئول بوجود آمدن مشکل نبوده است، راهکار بسیار خوب برای فرونشاندن احساسات در اختلافات است.
این نوع عذرخواهیها با عذرخواهیهایی که بزرگترها از قبل به بچهها دیکته کردهاند فرق دارد. به عنوان مثال عذرخواهی دیکته شدۀ بزرگترها این است که حالا به دلیل اذیت کردن عذرخواهی کن، این عذرخواهی که اغلب تحمیلی و اجباری است در بهترین حالت موجب حل اختلاف بصورت نرم میشود و در بدترین حالت، مشکل حلنشده باقی میماند. (رفتارها پذیرفته و درک میشوند.)
حل مشکلات مربوط به گفتگو و ارتباط.
با وجود ارزشها و گذشتۀ متفاوت افراد، ضعف در ارتباط تعجبآور نیست. ارتباط حتی بین افرادی با ارزشها و تجربههای مشترک آسان نیست؛ چه رسد به کسانی که ارزشها و تجربههای بسیار متفاوتی دارند. هرچه شما میگویید باید انتظار این را داشته باشید که طرف مقابل چیز دیگری بشنود. موارد زیر چهار مشکل اصلی در گفتوگو و ارتباط است:
- افراد ممکن است با هم صحبت نکنند.
- حتی اگر با هم صحبت کنند، ممکن است یکدیگر را نفهمند.
- ممکن است یک طرف قصد گفتوگو در موضوعی را داشته باشد که طرف مقابل به آن علاقهای ندارد.
- افراد ممکن است هنگام گفت وگو دچار سوءتفاهم شوند و یا صحبتهای یکدیگر را به درستی تفسیر و تعبیر نکنند .
در زیر برخی مهارتهایی که مشکلات مربوط به گفتوگو و ارتباط را کمتر میکنند آورده شده است:
خوب گوش بده و همۀ آنچه میگوید را بشنو.
گوش دادن نیازمند توجه کامل و تمرکز روی کسی است که درحال صحبت کردن است. اغلب آنقدر درگیر فکر کردن دربارۀ جواب هستیم که نمیتوانیم کاملاً به آنچه طرف مقابل میگوید گوش دهیم و به او توجه کنیم.
گوش دادن فعال، یا گوش دادن با هدف فهمیدن، افراد را قادر میکند تا هیجانها و برداشتهای یکدیگر را بفهمند. همچنین به طرف مقابل امکان میدهد تا دریابد که به او گوش دادهاند و او را درک کردهاند. (رفتارها شامل توجه کامل، جمعبندی یا تعبیر کردن واقعیتها و احساسات و شفاف کردن آنچه شنیدهایم است.)
صحبت کنید تا شما را درک کنند.
بجای صحبت کردن به منظور تحت تأثیر قرار گرفتن و یا مشاجره با طرف مقابل، بهتر است که برای درک شدن و فهمیده شدن صحبت کنیم. برای پایان دادن به اختلاف باید تلاش کرد که مسائل و مشکلات بهروشنی بیان شوند و برای رسیدن به نتایج سازنده راهی یافت. با گفتوگو به قصد درک شدن، هر دو نفر درمییابند که طرف مقابل نسبت به وضعیت و شرایط دیدی متفاوت دارد. در این صورت احتمال اینکه دو طرف برای حل مشکل با هم متحد شوند بیشتر است. نکتۀ مهم این است که نباید از زبان زهرآلود و نیشدار یا کنایه استفاده شود و باید از موضعگیری دوری شود. (رفتارها به هم مرتبطهستند و شکلی دیگر به خود گرفتهاند.)
دربارۀ خودتان صحبت کنید.
بجای محکوم کردن خواستهها و انگیزههای طرف مقابل، بهتر است دربارۀ تأثیر مشکل بر خودتان صحبت کنید. از شکایت کردن و غر زدن دربارۀ رفتار طرف مقابل یا آنچه تصور میکنید دلیل چنین رفتاری بوده دوری کنید. بیان احساساتتان مشکل است اما با این کار میتوان بدون برانگیختن واکنش تدافعی طرف مقابل، اطلاعات را به او منتقل کرد. بهترین کار تشریح وضعیت و شرایط با استفاده از کلمات کاربردی است. نباید مسائل را به شکل کلی بیان کنید و یا طوری به مشکل نگاه کنید که انگار راهحلهای محدودی وجود دارند. ( رفتارها شخصیتر میشوند و در صحبت کردن از کلمۀ من استفاده میشود.)
هدفمند صحبت کنید.
قبل از صحبت کردن مشخص کنید که قرار است طرف مقابل کدام نکته را بداند و شما خودتان به دنبال چه هستید. از قصد و خواستههای خود آگاه باشید و خواسته و هدفتان را شفاف بیان کنید. سعی کنید با زبان طرف مقابل با او صحبت کنید. بهتر است افکار و یا رازها بیان نشوند به خصوص اگر بیهدف باشند. (هر کس رفتار خود را ارزیابی میکند.)
تفاوتهای شخصیتی، جنسی و فرهنگی خود و طرف مقابل را در نظر بگیرید.
در مورد ارزشها، برداشتها، نگرانیها، هنجارهای اخلاقی و خلقوخوی طرف مقابل حساس باشید. تصور نکنید که سایر افراد آنطور که شما انتظار دارید عمل میکنند و یا پاسخ نشان میدهند. برداشتها و فرضیههای شخصی خود را به افراد دیگر نسبت ندهید. طوری عمل نکنید که انگار طرف مقابل باید شبیه شما رفتار کند در شیوۀ گفتوگو و ارتباط، تفاوتهای فرهنگی و جنسیتی وجود دارد و عوامل مختلفی بر آنچه گفته و شنیده میشوند، تأثیر میگذارند.
- سرعت حرف زدن (کند تا تند)؛
- رسمی بودن (زیاد یا کمی رسمی بودن)؛
- فاصلۀ فیزیکی (دور یا نزدیک بودن)؛
- رکگویی (مستقیم یا غیرمستقیم صحبت کردن)؛
- محدودۀ روابط (رابطه فقط کاری است یا محدودۀ بزرگتر ی را در برمیگیرد).
عوامل غیرکلامی، مثل ارتباط چشمی و حالت نیز اهمیت دارند.
تفاوتها بین همۀ افراد وجود دارد. آگاهی از تفاوتها و معتدل و ملایم کردن آنها، همراه با گوش کردن، تنها راهکار برای دستیابی به ارتباط و گفتوگوی مؤثر است. (رفتارها شامل گوش کردن و خود ارزیابی است.)
این روشها در حل مشکلات مرتبط با برداشت، احساسات و ارتباط مؤثراند. زیرا با جدا دانستن مشکل پیش آمده از افراد، بجای برخورد خصمانه میتوان در کنار یکدیگر راهی برای توافق عادلانه و به نفع هر دو طرف پیدا کرد .
منبع: سایت انتخاب بهتر
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.